جدول جو
جدول جو

معنی عماد طارمی - جستجوی لغت در جدول جو

عماد طارمی
(عِ دِ رَ)
ملا عماد طارمی، ابن محمود طارمی. وی در قریۀ طارم از قرای خراسان متولد شد و در آنجا به تحصیل علوم مختلف پرداخت و چون پدرش وصف کرامات شیخ ’شاه عالم’ ازفقهای گجرات را برای او نقل کرد (که داستان آن مفصلاً در تاریخ النور السافر آمده است) وی به قصد زیارت این شیخ به گجرات سفر کرد ولی موفق به دیدار او نشد چون شیخ پیش از مدتی درگذشته بود. و خود عماد طارمی نیز در سال 641 هجری قمری در گجرات درگذشت. او در بسیاری علوم استاد بود مخصوصاً در علوم عقلی دستی توانا داشت. (از النور السافر محیی الدین عیدروسی ص 204)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِ دِ طَ رَ)
حسن بن علی بن محمد بن علی بن محمد بن حسن طبری (یا طبرسی) مازندرانی، ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد طبرسی. رجوع به عمادالدین طبری و حسن طبری شود
لغت نامه دهخدا
(عِ دِ)
خواجه عماد لاری، از شعرای قرن نهم هجری قمری است که میرعلیشیر نوایی نام او را در مجالس النفائس آورده و گوید که او به تجارت اشتغال داشت و در ایام سلطان یعقوب خان بود و به ’هری’ سفر کرد و اشعار او مقبول اهل آنجا گشت. وی در سرودن مثنوی توانا بود و تتبع لیلی و مجنون کرده و آن را جواب گفته است. رجوع به مجالس النفائس ص 121 و 312 شود
لغت نامه دهخدا
(عِ دِ طَ بَ)
علی بن محمد بن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد کیا. از فقهای نیمۀ دوم قرن پنجم هجری قمری رجوع به علی کیاهراسی شود
لغت نامه دهخدا